فارسی، زبان قوم خاصی در ایران نیست
تاریخ انتشار: ۱ اسفند ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۴۰۹۶۸۰
ضرورت پاسداشت و صیانت از زبان هویتساز فارسی در برابر واژههای بیگانه طی دهههای گذشته، همواره از سوی مدیران فرهنگی کشور و بسیاری از کارشناسان این حوزه مورد تأکید واقع شده اما حد و مرز این حساسیت هیچ وقت مشخص نبوده و رویهای خاص و تعریف شده برای آن وجود نداشته است. دکتر محمدرضا ترکی شاعر، محقق ادبی، دانشیار گروه زبان و ادبیاتفارسی دانشگاه تهران و عضو وابسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی در گفت و گو با جامجم از ویژگی وحدتبخش زبانفارسی در میان اقوام ایرانی میگوید و اینکه نگرانی از نفوذ واژههای بیگانه و داعیه حراست از زبانفارسی در چه صورت بجا و قابل قبول است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
برای ورود به بحث میخواهیم بدانیم آیا زبانفارسی در ایران، متعلق به قوم خاصی است و اصولا ما در ایران، «قوم فارس» داریم؟
نه، زبانفارسی در ایران زبان قوم خاصی نیست. ما قومی در ایران به اسم «قوم فارس» نداریم. هیچ کس هنگام معرفی، ابتدا به ساکن خودش را فارس نمینامد. فارسی نام یک زبان است؛ نه یک قوم و نژاد. در تاریخ ایران فراوان از ترکان و لران و کردان و دیلمیان و طبریان و... دیگر اقوام سرافراز ایران سخن گفته شده اما از قومی با عنوان فارس سخن به میان نیامدهاست.
این را که گفته میشود، زبان فارسی، زبان میانجی و وحدتبخش اقوام ایرانی در طول تاریخ بوده، چگونه تحلیل میکنید؟
بزرگترین شاعران ایران زمین، جز آنها که در خراسان زاده شدهبودند، زبان مادریشان فارسی نبودهاست. آنان فارسی را در مدرسه میآموختند و زبانفارسی را به عنوان زبان مشترک و بین الاقوامیخود به کار میبردند. دفن بیش از ۴۰۰ نفر از سخنوران بزرگ زبانفارسی در مقبرهالشعرای شهری مثل تبریز نشان میدهد در گذشتههای دور و نزدیک تا همین اواخر، هیچ تعارضی بین زبان مادری و زبان مشترک وجود نداشته است. زبانفارسی همان قدر به تهرانیها تعلق دارد که به تبریزیان و مردم سنندج و خرمآباد و خرمشهر و زابل و گرگان و مشهد و رشت و ساری و... در ایران امروز دهها زبان بومی وجود دارد. همه این زبانها همواره در داد و ستد با زبانفارسی بودهاند بیآنکه هیچ تعارضی بین آنها و زبانفارسی وجود داشتهباشد. بنابراین القای دشمنی و تضاد و رقابت بین این دو مقوله فاقد مبنای علمیاست. زبانهای قومی و بومی را به عنوان سرمایههای ارزشمند ملی باید حفظ کرد و هرگونه توهین و بیمهری به این زبانها را باید خیانت به ایران شمرد.
به باور شما چرا مسؤولان و صاحبنظران فرهنگی ما که داعیه پاسداری از زبانفارسی در برابر واژههای بیگانه دارند، به میزانی که در برابر واژههای انگلیسی و غربی حساسیت نشان میدهند، در برابر واژههای عربی حساس نیستند؟
همین پرسش را گاهی جوانترها مطرح میکنند که چرا برخی مسؤولان فرهنگی ما که در برابر واژههای انگلیسی و غربی موضع میگیرند و جوش و خروش نشان میدهند، از کنار واژههای عربی به سادگی عبور میکنند؟ مگر واژه بیگانه با بیگانه فرق میکند؟! در پاسخ به این سوال باید گفت مقایسه زبان انگلیسی با عربی قیاسی معالفارق است. واژگان عربیتبار موجود در زبانفارسی عمدتا در گذشته و بنابر نیازها و ضرورتهای زبانی وارد فارسی شدهاند. زبان عربی، تاکنون موجودیت زبانفارسی را تهدید نکرده است. اگر زبان عربی تهدیدی برای زبانفارسی بود، بعد از گذشت روزگاران دراز تاکنون نه از تاک نشان بود و نه از تاک نشان. عربی پیوسته در داد و ستد با زبان فارسی بوده و از فارسی واژه گرفته و به آن واژه دادهاست. البته این سخن هرگز به معنی تساهل بیش از حد در برابر عربی و انباشتن نثر امروز از کلمات نامأنوس تازی نیست اما میزان واژگان انگلیسی و غربی که در یک قرن اخیر وارد زبانفارسی شده، قابل مقایسه با کلماتی که در این دوران از عربی وارد زبان ما شده نیست. اصطلاحات انگلیسی، مخصوصا بعد از کودتای ۲۸ مرداد و تسلط استعمار بر کشور ما به صورت بسیار گسترده وارد زبانفارسی شدهاند و میشوند و در صورت ورود بیرویه میتوانند برای زبانفارسی خطرآفرین باشند اما در حال حاضر این خطر به هیچ وجه از جانب زبانهای دیگر حس نمیشود. اگر فرض کنیم واژههای عربیتبار برای زبانفارسی خطر هستند، که یقینا این چنین نیست، باید گفت در روزگار ما به شدت از میزان این خطر کاسته شدهاست؛ چرا که دست کم از دوران مشروطه به این سو شمار این کلمات به طور طبیعی در زبانفارسی تعدیل شده و آنچه باقی مانده، عمدتا همان کلمات مأنوس و جا افتادهای است که بزرگان زبانفارسی از قبیل مولوی، سعدی، حافظ و...زیباترین آثار خود را به کمک آنها آفریدهاند. حذف این کلمات باعث انقطاع فرهنگی و بیگانه شدن ما و نسلهای بعدی با مواریث گذشته میشود.
آیا این نگرانی از نفوذ واژههای انگلیسی منحصر به زبان فارسی است؟
این نگرانی از نفوذ انگلیسی منحصر به ما نیست؛ زبانهای دیگر از قبیل فرانسوی هم همین خطر را به مراتب مختلف احساس میکنند. علت این احساس خطر این است که انگلیسی، زبان فرهنگ مسلط بر دوران ما و زبان علم و فناوری است و این توانایی را دارد زبانهای دیگر را با گسترش مرزهای خود محدود کند. اگر زبانفارسی امروز نتواند موجودیت خود را به عنوان «زبان علم و فناوری» ثابت کند دیر یا زود، عرصه را به زبان انگلیسی واگذار میکند. ورود بیرویه اصطلاحات انگلیسی بیشک بر سرعت این عقبنشینی و اضمحلال در برابر این حریف قدَر خواهد افزود.
چرا انگلیس بعد از فتح هند اول سراغ زبانفارسی رفت تا جایی که زبانفارسی در شبهقاره هند به اضمحلال رسید؟
واقعیت این است که زبانفارسی تاکنون آسیبهای جدی از زبان انگلیسی تحمل کرده است. تجربه تلخ اضمحلال زبانفارسی در شبهقاره هند و نقاط دیگر پیش روی ماست. از وقتی که بوی نفت، ویلیام دارسی را به ایران کشاند، ایجاد تفرقه بین مردم ایران به بهانههای مختلف آغاز شد. این استعمارگران وقتی به هندوستان هم رفتند، یکی از کارهایشان ریشهکن کردن زبان فارسی، زبان رسمی آن سرزمین در قرون متمادی بود. از شگردها و شیطنتهای این جماعت، یکی این است که از طرفی به تعصبات زبانی مرکزنشینان دامن میزنند و بر طبل خود برتر بینی فارس زبانان میکوبند و دهها شبکه در اختیار آنان قرار میدهند تا مبلغ نژادپرستی خاصشان بشوند و همزمان همین امکانات را در اختیار قومیتها قرار میدهند و سعی میکنند زبان مادری آنان را در برابر زبان ملی و مشترکی که تعلق به یکایک آنان دارد وانمود کنند و حالا هم که نوچههای حقیرشان کارزار بیافتخاری راه انداختهاند با هدف تضعیف و نفی یکی از ارکان هویتی ملت ایران.
استفاده بیرویه از واژههای انگلیسی و غربی در جامعه امروز ایران از چه عاملی نشات گرفته است؟
به عقیده من خود کمبینی در برابر فرهنگ مسلط غربی که ویژگی بارز جوامع عقبمانده است باعث شده بر میزان خطر زبان انگلیسی افزوده شود. بخشی از مردم جامعه ما به وضوح کاربرد کلمات فرنگی را مایه فخرفروشیهای کودکانه قرار میدهند و حتی شرکتها و موسسات بزرگ و کوچک ما بر سر انتخاب نامهایی که طنین فرنگی دارد برای کالاهایشان، دست به دامان شگردهای عجیب و غریب میشوند و اگر این کلمات، به ویژه اصطلاحات انگلیسی به صورت انبوه و غیرمدیریتشده وارد زبان شوند، به شدت میتوانند به زبان و فرهنگ آسیب برسانند و هویت ایرانی را در دراز مدت در معرض مخاطره قرار دهند.
در این بین نظرتان در مورد «سرهگرایی» در زبانفارسی به عنوان سیاستی اتخاذ شده از سوی مسؤولان فرهنگی کشور چیست؟
«سرهگرایی» یعنی تلاش برای زدودن واژههایی که عمدتا از عربی وارد زبانفارسی شدهاند و اینک جزو گنجینه زبانفارسی به شمار میآیند، متأسفانه سیاست اعلام شده و نشده دستاندرکاران فرهنگی در قرن اخیر، قبل و بعد از انقلاب بوده است. این سیاست که تلاشی بیهوده و شکستخورده و غیرعلمی به شمار میآید، مخصوصا وقتی جامه افراط پوشیده، زیانبار هم بوده و فقط به تعصبات زبانی، قومی و تضعیف وحدت ملی، منجر شدهاست. طبعا اصرار بر این سیاست شکست خورده و غیر علمی در قالب عربی ستیزی به نفع زبان فارسی نیست. بهره بردن از واژههایی که پیش از این به ضرورت و به صورت طبیعی از زبانهای دیگر، اعم از عربی، ترکی، سنسکریت، انگلیسی، فرانسوی، روسی و ... وارد زبانفارسی شده و اهل زبان آنها را پذیرفتهاند، هیچ اشکالی ندارد. این قبیل واژهها که «کلمات دخیل» نامیده میشوند، در همه زبانهای زنده جهان وجود دارند و بر غنای زبان میافزایند. بنابراین هیچ صاحبنظر آگاهی این قبیل واژگان را بیگانه و وجود آنها را زیانبار تلقی نمیکند. بسیاری از کلمات عربی و انگلیسی موجود در زبانفارسی از همین قبیلاند. حذف این کلمات نه شدنی است و نه مطلوب. تأکید میکنم قیاس عربی و انگلیسی با یکدیگر و هر دو را به یک اندازه بیگانه شمردن و با یک چوب راندن، خطاست. ورود اصطلاحات عربی، برخلاف انگلیسی در شرایط فعلی در حدی نیست که به زبان فارسی لطمه بزند. سره گرایی و عربیستیزی یک سیاست شکست خورده است. همه کلمات و اصطلاحاتی که پیش از این از زبانهای مختلف وارد زبان فارسی شده و اهل زبان آنها را پذیرفتهاند، اعم از عربی، ترکی، انگلیسی، آلمانی، روسیتبار و ... بخشی از زبان فارسی هستند. سخن تنها بر سر انبوه اصطلاحات و کلمات جدید غربی و نه اصطلاحات پذیرفته شده و جا افتاده است. فرزانه غلامی / روزنامه جام جم
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: محمدرضا ترکی زبان فارسی کودتای 28 مرداد دوران مشروطه ادبیات وارد زبان فارسی شده برابر واژه واژه های انگلیسی برای زبان فارسی انگلیسی و غربی زبان فارسی زبان فارسی زبان انگلیسی زبان ما زبان ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۴۰۹۶۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا BBC دیگر آن قدرت سابق را ندارد؟
روایتهای BBC در خصوص درگذشت مرحومه نیکا شاکرمی که به عناوین مختلف دستمایه جعل نویسی رسانههای معاند قرار گرفته است جزو آخرین تکاپوهای امپراطوری دروغین این رسانهها است.
به گزارش مشرق، برنامه امواج شبهه در گفتوگو با دکترعلیرضا داودی و دکتر محمد قادری (کارشناس و فعال رسانه) به بررسی تبارشناسی مدلهای تکامل تبلیغی bbc فارسی با رسانههای بیگانه چگونه بحرانها را در ایران ایجاد و گسترش میدهند پرداخت.
محمدرضا اشراقی کارشناس مجری برنامه در ابتدا با اشاره به این موضوع که رسانههای معاند سعی بر این دارند تا تکنیکهای مختلف را به کار بگیرند و موضوعات تک ساحتی را تبدیل به زوجهای گزارهای جهت ایجاد خط موازی کنند، گفت: روایتهای BBC جهانی در خصوص درگذشت مرحومه نیکا شاکرمی که به عناوین مختلف دستمایه جعل نویسی رسانههای معاند قرار گرفته است جزو آخرین تکاپوهای امپراطوری دروغین این رسانهها است که ماموریتشان سنخیتی با اطلاعرسانی ندارد و مکلف به انواع شبهه سازی و جهت دادن به جو روانی جامعه هستند تا بدینگونه مخاطبان را وارد بنبست بدبینی و هراس از رویدادهای جاری در جامعه کنند.
وی افزود: این رسانهها تلاشهای بسیاری را در خصوص حکم اعدام توماج صالحی نیز انجام دادند که همه گواه بر بحرانسازیهای هدفمند و نشأت گرفته از شناخت توأمان با شرایط روز جامعه است اما در این میان نباید دور دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی و برنامهریزیهای رسانهای این شبکهها را از یاد برد. اما مدل های تکامل تبلیغی شبکه ای مثل BBC چگونه سپری می شود؟
داودی در ادامه صحبتهای کارشناس مجری برنامه با تاکید بر این موضوع که مدلهای تکامل تبلیغی شبکه کهنهکاری مانند BBC به تبار تبلیغی این شبکه برمیگردد، عنوان کرد: بیبیسی دارای عقبهای ۸۰ ساله در ایران است و مهمترین ظهور و بروز این شبکه در عرصه فرآیند سیاسی ایران است. زمانی که راجع به بیبیسی صحبت میشود در واقع صحبت راجع به یکی از قدرتمندترین رسانهها در بین قدرتمندان رسانهای است اما این به این مفهوم نیست که بیبیسی بدون مشکل است بلکه گاهی قدرت یک رسانه در نشان دادن زوایای آشکار برای پنهان کردن ضعفهای نهان است.
وی ادامه داد: زمانی که از بیبیسی صحبت میشود ابتدا باید دو پیش فرض را پذیرفت، نخست اینکه بیبیسی رسانهای بسیار قدرتمند است و دوم اینکه این رسانه قدرتمند، باگهای بسیار بزرگ و متنوعی را در درون خود دارد. در حقیقت بیبیسی در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تا بیبیسی دوازده بهمن ۱۳۵۷ یک فرم از بیبیسی است و بیبیسی دوازده بهمن ۱۳۵۷ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ فرمی دیگر و بیبیسی بیست و دو بهمن ۱۳۵۷ تا سی و یک شهریور ۱۳۵۹ فرم دیگر بیبیسی است و از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۹ شاهد تغییر فاز بیبیسی هستیم و از سال ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۹ نیز شاهد بیبیسی متفاوتی هستیم، از سال ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۰ نیز یک سال طلایی برای بیبیسی بود که بهطور کامل کمپین میکند و حتی تغییر دیافراگم محتوایی میدهد.
کارشناس ارشد رسانه و علوم شناختی افزود: بیبیسی از سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۸ مرحله اول نوزایی تبلیغی را تجربه کرد و از سال ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۲ فرآیند دوم را طی میکند، از سال ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۶ فرآیند سوم و از سال ۱۳۹۶ تا ۱۳۹۸ فرآیند چهارم و سال ۱۴۰۱ دگردیسی دوم یا کمپین دوم را پس از سال ۱۳۸۰ تجربه میکند، بنابراین زمانی که صحبت از بیبیسی میشود صحبت از رسانه تکامل یافته از بدو تولد نیست.
***پیشدستی بیبیسی در موضوعات ایران به کمک تقاطع ماینینگ
داودی در ادامه گفت: سه دلیل وجود دارد که بیبیسی از بدو تولد تکامل یافته نبوده است، نخست انطباق رسانه بر فضای جامعه شناختی در ایران، در بین رسانهها جامعه شناسترین سردبیر رسانهای لارا پطروسیان است که در حال حاضر در بیبیسی مشغول به کار است، این فرد حافظه تاریخی جامعه ایران در بیبیسی است و با فاصله زیادتری از وی صادق صبا نیز حافظه تاریخی، اجتماعی و سیاسی ایران در حوزه رسانه تلقی میشود.
وی عنوان کرد: بیبیسی رسانهای است که در بستر جمعآوری اطلاعات درست، انطباق با سیاستهای خود و تنظیم پرسپکتیو با اهداف خودش در جامعه ایران است به همین دلیل بیبیسی جزو بزرگترین رسانههایی است که بالغ بر ۱۶ روش جمعآوری اطلاعات را تنها در ایران دارد. در مرحله دوم بیبیسی در سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۹، دوازده بهمن ۱۳۵۷ تا بیست و دو بهمن ۱۳۵۷ متوجه شد که آنچه از ۱۳۴۲ جمعآوری کرده است کمک نهایی برای پیشبینی ۱۳۵۷ را به او نداده است به همین دلیل طی آن چند روز مدل ماینینگ خود را تغییر داد.
این کارشناس ارشد رسانه افزود: مدل ماینینگ CNN و Fox News بسیار به یکدیگر شبیه است و از آن طرف نیز العربیه و Fox News مشابهت دارند و الجزیره با الشرقیه و MSNBC با فرانس ۲۴ بسیار شباهت دارد، این رسانهها در مدل ماینینگ بسیار شبیه به یکدیگر هستند اما ماینینگ هیچ رسانهای در دنیا شبیه به بیبیسی نیست، چرا که بیبیسی از روش تقاطع ماینینگ به جای ماینینگ موازی استفاده میکند و به همین دلیل راجع به موضوعات در ایران میتواند پیشدستی کند.
وی ادامه داد: مرحله سوم که از حدفاصل ۵۹ به بعد بود زمانی که دیتا رادیو بغداد به رادیو بیبیسی فارسی و تا سال ۸۱ نیز رادیو موسکو به بیبیسی اضافه میشود و بیبیسی از سال ۱۳۵۷ به بعد وارد مرحله مدل در حوزه رسانه میشود به همین دلیل افرادی که از سالیان گذشته این رادیو را دنبال میکنند آن را با برنامههای شبانگاهی میشناسند، یکی از مدلهایی که بیبیسی به آن رسیده این است که مردم ایران انتهای روز را به عنوان مدل برای ماینینگ استفاده میکنند.
این کارشناس ارشد رسانه و علوم شناختی ادامه داد: اگر بیبیسی را از همه ابعاد بررسی کنیم ردپای اعتلاف دو جریان را خواهیم دید، وزارت امور خارجه انگلستان و میز ایران در MI6 که میتواند رسانهای را ایجاد کند که میتوان گفت اشراف خوبی بر موضوعات دارد و همچنین تسلط خوبی بر استفاده از تکنیکها دارد.
***چرا بیبیسی دیگر آن قدرت سابق را ندارد؟
قادری در ادامه به مدلهای رسانههای بیگانه خاصه بیبیسی فارسی در مورد نیکا شاکرمی و توماج صالحی اشاره کرد و گفت: زمانی که به بحث در مورد بیبیسی پرداخته میشود و به صورت ماهوی بررسی میشود باید توجه داشت که به روند فعالیت این رسانه و فراز و فرودهایی که طی کرده نیز باید توجه کرد. ابتدا به این موضوع بپردازیم که بیبیسی برای چه تاسیس شد و چه کار ویژهای را قرار بود به سرانجام برساند، آیا در مقاطع زمانی مختلف توانسته به این هدف برسد، آیا توانسته تکمیلکننده پازل اتاق فکرهایی باشد که در نظر داشتند در بخشی از فرآیند عملیاتی خودشان از ظرفیت بیبیسی استفاده کنند و یا نه، اگر از این زاویه به موضوع نکاه کنیم درخواهیم یافت بریتانیا باتوجه به نقش و جایگاهی که در نظام بینالملل در اواخر قرن ۱۹ و ۲۰ برای خود در نظام بینالملل تعریف میکند، بیبیسی جزو ارکان این فضا است.
وی ادامه داد: در قرن ۱۹ انگلستان یا بریتانیا تلاش میکند تا به کمک مدلهای استعمار قدیم و کهنه بازوهای خود را در اقسار نقاط دنیا بگونهای باز کند که آفتاب در امپراتوری بریتانیا غروب نکند، طبیعتا اتاق فکرهایی که برای این طراحی عکلیات میکردند متوجه این موضوع شدند که جنگها نیز نسل به نسل در حال عوض شدن است و از جنگهای کلاسیک و جنگهایی که تنها با استفاده از ابزار سرد در آن استفاده میشد به سمت ابزارهای گرم نیمه خودکار، خودکار و اتومات تا جنگهای موج چهارمی، جنگهای شناختی و ادراکی که با مدلهای ترکیبی چند لایه به ظهور و بروز میرسند، تغییر کرده است.
کارشناس و فعال رسانه افزود: بیبیسی نیز از آنجایی که نقش گرفت و وارد این معادله شد تا به امروز خودش را براساس این به روز شدنهای مداوم تنظیم میکند و بر اساس آن پیش میرود. امروزه به دلیل تقویت شدن جبهه مقابل بیبیسی و یا به دلیل اینکه ظرفیتها و پتانسیلهایش رو به افول است، بیبیسی دیگر آن قدرت سابق را ندارد و موج سازیها و فضاسازیهای کنونی موجب شده است تا اثرگذاری پیشین را نداشته باشد.
وی ادامه داد: رسانههای تروریستی شامل چندین معنا است یا رسانههایی که از تروریست حمایت میکند و یا خود بستری برای تحقق تروریسم است. این رسانهها بگونهای تولید محتوا میکنند که آن فضایی که در ذهن مخاطب ایجاد میکند منجر به فرآیندهای تروریستی و خشن میشود، زمانی که در چنین نمودار یا الگوریتمی بیبیسی را بررسی میکنیم متوجه میشویم که جایگاهی برایش تعریف شده است و در فضای جنگهای مدرن، پست مدرن و موج چهارم توانسته خود را به روز کند.
قادری با تاکید بر اینکه در شرایط کنونی در بسیاری از موضوعات بیبیسی دیگر عنصر فعال مایشاء نیست، گفت: برخی از رفتارهای این رسانه گاهی منفعالانه است و کاملا واکنشی و پدافندی عمل میکند، به این معنا که بالاجبار از اتاق آفند خارج شده و نمیتواند طراحی ابتدا به ساکن کند.
***بیبیسی فارسی یکی از اقتضایی ترین رسانههای عملیاتی ایران
داودی با بیان این موضوع که بیبیسی زمانی که وبلاگ روز هفتم را زد و زمانی که در ترکیب رادیو بیبیسی فارسی و وبلاگ روز هفتم مقدمات شکلگیری بیبیسی فارسی سال ۱۳۸۷ را زد حائذ اهمیت بود، گفت: ذات بیبیسی، ذات حرکت بر روی یک تکنیک ساده است. بیبیسی امکان گفتن دروغ گرم راجع به ایران را ندارد و جنس حرکت آن در مواجه با ایران حرکت بر روی دروغ سرد است تا بتواند آن را گرم کند، یعنی آن چه که بیبیسی راجع به آن عملیات انجام میدهد اتفاقی کاملا سرد است و باتوجه به میزان کنشگری و یا پذیرشگری که در ایران از حدفاصل مخاطب تا مخاطب، مسئول تا مسئول و مسئول تا مخاطب اتفاق میافتد نشان دهنده این است که میتواند روی تکنیک مدنظر مانور دهد و یا این امکان فراهم نیست.
وی ادامه داد: اساسا بیبیسی هر فعالیتی را که انجام میدهد مبتنی بر این است که آیا آن اقدام منجر به تکامل و یا زنجیره پیام میشود و یا نه، به همین دلیل است که در کنار بیبیسی فارسی رادیو آزادی یا رادیو فردا فعلی وجود داشت. با گذر زمان دریافتند که رسانه اجتماعی ندارند از این رو تلویزیون بیبیسی، گزینه شهروند خبرنگار و شبکه من و تو، گزارشگر من و تو را خلق میکند، این اقدام در حقیقت تست سرد است.
این کارشناس ارشد رسانه و علوم شناختی گفت: به همین دلیل است که بیبیسی فارسی مسائل اجتماعی را مطرح میکند و سپس متوقف میشود تا کنشگری در داخل یا زنجیره تأمین ارزش افزوده بیبیسی را در داخل بررسی کند. بنابراین بیبیسی زمانی که میخواهد کار بکند ابتدا دروغ سرد میگوید چرا که برای او خطری ندارد و اگر به نتیجه دلخواه نرسد مشکلی ایجاد نمیکند ولیکن اگر به نتیجه برسد موج سواری بیبیسی از همان لحظه آغاز میشود.
داودی عنوان کرد: یکی از نقاط ضعف بیبیسی این است که موضوعاتی که در ایران موج ایجاد میکند در حقیقت فکت اطلاعاتی به نقل از یک منبع آگاه نامشخص است. سیستم رسانهای و پیامی که در بیبیسی تولید میشود باتوجه به اینکه از دروغ سرد شروع میشود بلا استثنا ارتعاش سنجی میشود به همین دلیل نیز بیبیسی فارسی یکی از اقتضایی ترین رسانههای عملیاتی علیه ایران است.
وی افزود: بیبیسی از سال ۸۸ به این طرف، ۸۵ درصد موجهایی که ایجاد کرده است موجهای پسینی بوده است یعنی منتظر مانده تا اتفاقی در ایران رخ دهد و آن را بزرگ کند اما نتوانسته آن را به یک جرقه تبدیل کند. سال ۸۸ به دلیل عدم اتصال به محیط در داخل ایران باید رصد خود را قوی میکرد به معنای دریافت رخ داد پس از وقوع که به این معنا است که نمیتواند شروع کننده باشد و تنها میتواند روی آن موج سواری کند که مکانیزم بیبیسی فارسی راجع به وقایع در ایران است.
*** پروژه جدید غرب در خصوص نیکا شاکرمی
قادری در ادامه گفت: طبیعتاً باید رفتار سایر رسانهها را نیز بر مبنای متغیر دیگری بررسی کنیم که آن متغیر مسیر تحولات در داخل کشور ما است و یا به عبارت کلانتر مسیر تحولات در جبهه مقابل بیبیسی است. اینکه در جبهه مقابل چه اتفاقی میافتد و تحولات چه سمت و سویی پیدا میکند به عنوان یک متغیر اثر مستقیم بر رفتار و روند بیبیسی دارد. اگر موضوع نیکا شاکرمی را از جوانب مختلف بررسی کنیم نیز به این موضوع خواهیم رسید نخست اینکه صدور حکم توماج صالحی که میتواند بازخوانی موضوع نیکا شاکرمی باشد، نکته دوم به این موضوع بر میگردد که علی الظاهر مدیران بیبیسی با وزیر اطلاعات رژیم صهیونسیتی جلسهای داشتند مبنی بر موج سازی تا فشار جهانی را کمتر کنند که طبیعتا جمهوری اسلامی ایران به عنوان محور و رکن جریان مقاومت باید محور و سیبل قرار میگرفت.
وی ادامه داد: در ماجرای نیکا شاکرمی قرار بر این بود که اگر دروغ سرد راجع به نیکا شاکرمی گرفت بلافاصله اینترنشنال و وی او ای حضور پیدا کنند. براساس توان و ظرفیت جبهه مقابل و روند و مسیر تحولاتی که در جبهه مقابل اتفاق میافتد ظرفیت سنجی کرده و مسیر خود را پیدا میکنند و به آن سمت حرکت میکنند.
قادری گفت: علمای علم ارتباطات و علمای علم سیاست بارها به این نکته از نقطه نظرهای علمی و پژوهی تاکید کردند که به هر میزان که بتوانید توانمندی و استقامت خود را به رخ بکشید طبیعتا دشمن ناتوانتر در مقابل شما خواهد بود.
داودی گفت: زمانی که صحبت از وضعیت فعلی بیبیسی میشود سه مسئله را باید مورد توجه قرار داد نخست اتصالات رسانهای و فرا رسانهای که بیبیسی دارد، نکته دوم به محیط فعالیت بیبیسی فارسی بر میگردد، محیط داخلی فعالیت بیبیسی فارسی محیط بسیار پیچیدهای است که به جنس رفتار و اکت مخاطب به صورت عام بر میگردد، جنس گمراه کنندگی دشمن یا فریب بزرگ توسط مردم در ذات مخاطب ایرانی نهفته است.
وی با تاکید بر اینکه ضریب موفقیت بیبیسی زیر ۵۰ درصد است، گفت: نقاط قوتی که ما در داخل ایجاد میکنیم در واقع به او کمک مرده است تا به این میزان برسد، اگر به بیبیسی دهه ۳۰ تا ۷۰ عدد ۹۰ را بدهیم اما در حال حاضر این رقم به کمتر از ۵۰ رسیده است. اساسا کنشگری بیبیسی به زیر ۵۰ درصد رسیده است و باید مراقب بود تا در داخل به آن ضریب ندهیم.
قادری با اشاره به این موضوع که در داخل کشور نباید ظرفیتها و توامندیها را نادیده گرفت، افزود: هر آن چه که امروز داریم به این بر میگردد که در سمت درست تاریخ ایستادهایم، ما ظرفیتهایی داریم که به ما این نوید را میدهد که در مسیر درستی گام بر داشتهایم. نکته دوم به این موضوع بر میگردد که روایتگر بودن و شمل دادن روایت اول و روایت آخر از اهمیت بسزایی برخوردار است که لازم است به آن نیز توجه داشت.
داودی ادامه داد: مباحث اقتصادی اگرچه پاشنه آشیل است اما گاهی دشمن روی این موضوع به شیوه روانی کار میکند و گاهی ضعف در داخل است و این رسانهها نیز به دنبال همین نقاط ضعف هستند تا بتوانند از آنها فرصتی برای جریان سازی خلق کنند.
گفتنی است؛ برنامه «امواج شبهه» گفتگویی تخصصی پیرامون ماهیتشناسی و رفتارشناسی رسانههای فارسیزبان بیگانه است که با هدف روشنگری و افشای تکنیکهای رسانهای است، روزهای یکشنبه و سهشنبه ساعت ۱۶ به مدت ۶۰ دقیقه از آنتن این شبکه به نشانی موج افام ردیف ۱۰۳,۵ مگاهرتز پخش میشود.
علاقهمندان میتوانند نظرات خود را از طریق سامانه پیامکی ۳۰۰۰۰۱۰۳۵ و شماره ۰۹۰۳۹۱۳۴۷۴۴ در پیامرسانهای مجازی به اشتراک بگذارند. این برنامه به سردبیری دکتر علیرضا داودی، نویسندگی و تهیهکنندگی سیده فاطمه شعار، اجرا و کارشناسی محمدرضا اشراقی به روی آنتن میرود. همچنین در این برنامه فائزه مقدم مسئول دعوت از مهمانان، فائزه سلطانی خبرنگار و مائده حیدری بهعنوان آیتم ساز برنامه امواج شبهه فعالیت میکنند.