شاملوی زبان؛ فراتر از شعر و ادبیات
تاریخ انتشار: ۲ مرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۵۶۶۱۱۵
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- دوم مرداد یا به تعبیر درستتر دوم اَمرداد، یادآور خاموشی احمد شاملو نویسنده، مترجم، روزنامهنگار، شاعر، فعال مدنی و چهرۀ فرهنگساز و فرهنگنویس ایران است که ادیب به معنی مصطلح کلمه نبود اما نام او با ادبیات گره خورده چندان که وجه شاعری او پررنگ تر است حال آن که شعر تنها یک وجه او بود و بیشتر دل مشغول خود زبان فارسی بود چندان که پیرانه سر و در اوج بیماری و بی نیاز مالی دست در کار ترجمۀ دیگری از «دُن آرام» شد تا هم روزها را تنها با درد نگذراند و هم قابلیت های زبان فارسی را به نمایش گذارد اگرچه کسانی به حساب اختلافات قدیمی او با مترجم قدیمی کتاب گذاشتند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
چون طی این 22 سال که از مرگ بامداد شاعر میگذرد چند نوبت دربارۀ او نوشته ام و قصد تکرار ندارم چرا که مخاطب با جستوجویی ساده می تواند بیابد و بخواند و با مراجعه به بخش ذیل مطالب این نویسنده نیز در دسترس است.
این نوشته اما به قصد یادآوری وجه دیگری از این مختلفالاضلاع (تعبیر دکتر شفیعی کدکنی دربارۀ شاملو) است و آن هم دلبستگی و نقش اوست در بالیدن و زایش زبان فارسی جدای ادبیات.
چرا که زبان، همان ادبیات نیست و از این رو می گویند «زبان و ادبیات فارسی» یا «زبان و ادبیات انگلیسی». چندان که کم نیستند کسانی که زبان انگلیسی را نیکو میدانند و از عهدۀ خواندن متون به این زبان ومکالمه با آن برمیآیند ولی قادر به خواندن و فهم آثار شکسپیر یا رمانهای کلاسیک به زبان انگلیسی نیستند یا به عکس استادان ادبیات انگلیسی که در این عرصه محدودند اما به زبان انگلیسی و نقش ارتباطی آن یاری چندانی نرساندهاند.
دریغا که تا سخن ز زبان فارسی می رود کسانی موضع می گیرند و گمان می کنند در نفی خرده فرهنگ هاست و آن قدر تاریخ نخوانده اند تا بدانند سلطان سلیم عثمانی دیوان شعر به زبان فارسی دارد و شاه اسماعیل صفوی دیوان شعر به زبان ترکی. درون دربار قاجار به ترکی صحبت می کرده اند و زبان رسمی و دیوانی فارسی بوده و برخی از پادشاهان یا خلفای اولیۀ عثمانی هم به فارسی سخن می گفته اند.
این نکته بیان شد تا کسانی درصدد برنیایند از این زاویه بنگرند که اتفاقا شاملو بر خلاف اشتهار به شاعر ملی نگاه ملی گرایانه نداشته و ایران شهری به مفهوم امروز نبوده است.
اهمیت زبان نزد شاملو چنان است که شعر خود را بر نثر قرن پنجم پایه گذاشت کما این که «شیرآهن کوه مردا که تو بودی» یادآور نثر ابوالفضل بیهقی در «حسنک وزیر » است آنجا که می گوید: «بزرگا مردا که این پسرم بود.»
مهم ترین ویژگی شاملو این بود که زبان را از مردم آموخته بود: «من زبان را مستقیما از مردم آموخته ام. یکی از کارهای من گردآوری فرهنگ توده بوده است. قدرت القایی این زبان مبهوت کننده است. چرا نباید از آن بهره جُست و پایش را به تالار سوت و کور فرهنگ رسمی باز کرد؟»
در نگاه او شعر «یک حادثه» است. منتها حادثه ای که سبب ساز آن زمان و مکان است اما شکل بندی آن در زبان صورت می گیرد و باید بتوان از همۀ ظرفیت های زبان برای آن بهره گرفت.
در این توضیح هم روشن است که دغدغۀ تمام وقت شاملو، زبان بوده نه ادبیات و شعر اما هر گاه در این میانه ناگهان شعری به ذهن او می آمده می سروده و می نوشته است.
آیدای نازنین گفته گاهی چنان شتاب داشته در نوشتن شعری که به ذهن او آمده که اگر کاغذی نمی یافته روی دیوار می نوشته است.
یادم نمی آید چه کسی بود که گفت نمی دانم حافظ شیدایی بود که هنگام شعر گفتن عاقل می شد یا عاقلی بود که در زمان سرایش شعر سر شیدا می شد.
دربارۀ شاملو اما با قاطعیت می توانیم گفت عاقلی بود که تنها در لحظات شعر شیدا می شد آن هم نه از جنس شیدایی دیگران چرا که اشعار او همه از جنس خرد است و از این رو اگر قرار بر تشبیه باشد چون وجه زبانی او بر ادبیات و شعر می چربد ماننده کردن به فردوسی شایسته تر است تا حافظ.
می دانم کسانی شگفت زده خواهند شد که شملو که به فردوسی طعنه زده و رنجش دوست داران خود را نیز در پی داشت اما آن سخن رانی در نفی سنت بود و برای کاشتن بذر تردید در گذشته ها و چون رند بود سراغ فردوسی رفت تا هزینۀ حکومتی سیاسی و ایدیولوژیک و نمی دانست همین دستمایه انتقام خواهد شد.
از دُن آرام با برگردان او گفتم. تنها چند سطر را نقل می کنم تا ببینید چگونه کلمات را به رقص آورده است:
«سال مرگی بی سابقه ای پیش آمد. هر روز دماغۀ شنی آبشخورهای ساحل رود از لاشۀ گاو و گوشاله خال خال می شد. بعد هم مرگ و میر به جان اسب ها زد و گله های علف چر بنا کرد تحلیل رفتن و آن وقت بود که زمزمۀ شومی تو کوچه و خیابان ازدری به دری خزید.»
یا این عبارت:
«پا شد. تابی به صندلی گهواره ای داد. پاهای لختش، تق تق دم پایی های گل دوزی شده اش را درآورد. آفتاب از پیراهن سفیدش گذشت...»
از شاملو نوشتن، پرداختن به زبان فارسی است و حتی فراتر از شعر و ادبیات. اگرچه هنوز در معرفی او زبان شعر گویاتر است. او که
«پیش از آن که خشم صاعقه خاکسترش کند
تسمه از گردۀ گاوتوفان کشیده بود.»
تماشاخانه ببینید | لحظاتی مرگبار از سیل استهبان اصفهان ببینید| کابوسی که محقق شد: سگ رباتیک روسی تیرانداز (+عکس) فیلم های دیگرمنبع: عصر ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۵۶۶۱۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دیدار رئیس سازمان فرهنگ با معاون وزیر خارجه ارمنستان
ایمانی پور به منظور توسعه روابط فرهنگی، آموزشی، علمی و هنری بین ایران و ارمنستان، راهی این کشور شد. - اخبار بین الملل -
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم به نقل از سفارت کشورمان در ایروان، در سفری رسمی به دعوت ژانا آندریاسیان وزیر آموزش، علوم، فرهنگ و ورزش ارمنستان، محمد مهدی ایمانی پور، رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، به منظور توسعه روابط فرهنگی، آموزشی، علمی و هنری بین دو کشور، راهی ارمنستان شد.
ایمانی پور از یکی از مدارس شهر ایروان که در آن زبان فارسی به دانش آموزان مقاطع مختلف تدریس میشد، بازدید کرد.
وی در جریان این بازدید، از روند آموزش زبان فارسی در مدارس ارمنستان ابراز خرسندی و از مقامات دولتی، مسئولان مدرسه و آموزگاران آن تقدیر و تشکر کرد.
ایمانی پور با حضور در وزارت امور خارجه ارمنستان به همراه سفیر کشورمان با معاون وزیر خارجه ارمنستان دیدار و گفتگو کرد.
واکنش سفیر ایران به توافقات ارمنستان و جمهوری آذربایجانانتهای پیام/